آدمى در جهان نشانه است و تیرهاى مرگ بدو روانه ، و غنیمتى است در میان و مصیبتها بر او پیشدستى کنان . و با هر نوشیدنى ، ناى گرفتنى است و با هر لقمه‏اى طعام در گلو ماندنى ، و بنده به نعمتى نرسد تا از نعمتى بریده نشود ، و به پیشباز روزى از زندگى خود نرود تا روزى از آنچه او راست سپرى نشود . پس ما یاران مرگیم و جانهامان نشانه مردن ، پس چسان امیدوار باشیم جاودانه به سر بردن ؟ و این شب و روز بنایى را بالا نبردند جز که در ویران کردن آن بتاختند و در پراکندند آنچه فراهم ساختند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :48
کل بازدید :23873
تعداد کل یاداشته ها : 57
04/3/19
1:12 ع

شخصـی از بهلول پرسیــد :
ای بهلول ! من اگر انــگور بخورم، آیـا حــرام است؟
بهلول گفت : نــه !
پرسیــد: اگر بعد از خوردن انگور در زیــر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟
بهلول گفت : نــه !
پرسیــد : پس چگونه است که اگر انــگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیــر نور آفتاب قرار دهیـم و بعد از مدتی آن را بنوشیــم حرام می شود ؟!
بهلول گفت : من مقداری آب بــه صــورت تو می پاشم. آیا دردت می آیــد ؟
گفت : نــه !
بهلول گفت :حال مقداری خاک نــرم بــر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید ؟
گفت: نــه !
سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گِلی ساخت و آن را محکم بــر پیشانی مرد زد !
مرد فریادی کشیــد و گفت : سرم شکست !
بهلول با تعجب گفت: چرا ؟ من که کاری نــکردم !
این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نبایــد احساس درد کنی !?


93/7/28::: 6:36 ع
نظر()