در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :4
کل بازدید :23511
تعداد کل یاداشته ها : 57
03/12/13
12:38 ع
    • جانان من سفر کرد بااو برفت جانم
    •  باز آمدم به ایشان پیداست آن من کو
    •  سرو روان من کو
    •  دربوستان شادی هرکس گلی بچیند
    •  آن گل که نشکنندش دربوستان من کو

  
  
آفرینوباز مثل همیشه دوستت دارم اندازه ی تمام روزهایی که نزیسته ام من آغازی بی پایان وتو مشتاق پایان,من نشسته ام اما تو میدوی, بخدایمان قسم سوت پایان صدای دلنوازی نیست.برای تو مینویسم شب وروزم محتاج نگاه مهربانی ازتوبووووس

  
  

گل تقدیم شمابایدبرای زمستان کتی گرم بخرم,با جیب هایی برای دستانم,تنهای تنها زود یخ میزنن!
گل تقدیم شما

گل تقدیم شما

گل تقدیم شما


  
  

پرسش: آیا امکان دیالوگ بین دو متفکر که در دوره های تاریخی گوناگون هستند، امکان پذیر است یا خیر؟ ارایه دهنده: سجاد افروغ ، برگرفته از آرای دکتر عبدالکریمی در کتاب " هایدگر در ایران" فهم دقیق تر این پرسش، بررسی مصادیق آن را مطالبه می کند . به عبارتی می خواهیم مساله را بدین گونه مورد بررسی قرار دهیم که آیا اساسا مقایسه آراء دو فیلسوف به عنوان مثال هایدگر که به عنوان یک متفکر پسا مدرن مطرح می باشد و ابن عربی ، به عنوان یک متفکر مسلمان و یا فی مابین شیخ اشراق(سهروردی) و هایدگر ،واجد اعتبار ماهوی است؟ اعتبار این مقایسه، درفهم و شناخت دو کلید واژه مهم یعنی حیث تاریخی (Historicity) وتاریخ گرایی (Historicism) نهفته است. بنا به قول تاریخ گرایان یا قائلین به اصالت تاریخ (Historicism) ، آدمی محصور و اسیر شرایط تاریخی خویش است . مطابق این تلقی رایج، تفکر و کنش آدمی محصول شرایط تاریخی و محصور به افق ها و امکانهایی است که دوران تاریخی فرا روی وی می نهد. بنابراین قول، آزادی و رهایی از محدوده ها و افق های تاریخی برای انسان امکان پذیر نیست. با توجه به این تلقی، به وضوح دریافت می گردد که معتقدین به اصالت تاریخ، عملا مقایسه آراء دو متفکر در دوران های مختلف تاریخی را فاقد هرگونه اعتبار و تهی از ارزش خاصی تلقی می نمایند. سیطره تاریخ گرایان ، پس از هگل در فلسفه غرب به نحوی بوده است که عملا گریز از آن ناممکن بوده است. این سیطره، در زمان هایدگر و با طرح اندیشه های او، دچار چالش شگرفی می شود. هایدگر با مطالعات عمیق خود در هستی شناسی و با ارایه روش منحصر به فرد خود به نام" هرمنوتیک فلسفی " ، به امکان مقایسه آراء دو متفکر اعتبار می بخشد . در اندیشه هایدگر، هرمنوتیک، وجود شناسی و پدیدار شناسی یکی می شوند. در حقیقت، مطابق هرمنوتیک فلسفی هایدگر، انسان آن موجودی نیست که گهگاه به عمل تفسیر می پردازد، بلکه آدمی آن نحوه هستی ای تلقی می شود که فی نفسه تفسیر گر و تاویل گر است. این بخش از اندیشه های هایدگر به زعم هانری کربن و دکتر عبدالکریمی بسیار شبیه به شیوه های تاویل باطنی در سنتهای شرقی است. مطابق اندیشه هایدگر، پدیده شناس اهل هرمنوتیک، باید همیشه این- جا (دا- زاین) باشد. همین تلقی خاص این متفکر برجسته از انسان به منزله دا- زاین(آن جا حاضر) یا اگزیستانس، مانع از آن می شود که تفکر تاریخی او به ورطه تاریخی گرایی بیانجامد. از نظر هایدگر، انسانExistence است و این واژه با توجه به ریشه اش (Ex- sistence) (برون ایستایی) می توان فهمید. در تلقی هایدگر، آدمی موجودی برون ایستاست. یعنی موجودی که نحوه هستی اش عین برون ایستایی و به تعبیر دیگر، عین استعلاء یعنی فعل فراروی است(To Transcend) . بنابر این خصیصه، انسان می تواند از محدوده های تاریخی خویش بگذرد و در افق های تاریخی دیگر وجود حاضر باشد. اگر اینگونه نبود، اساسا مواجهه با افقهای دیگر تاریخی، خارج از محدوده های تاریخی کنونی فرد و در نتیجه فهم، تجربه و برقراری گفت و گو با دستاوردهای نظری و فرهنگی و شیوه های زیست گذشتگان برای انسان، امکان پذیر نبود. حیث زمانی و تاریخی(Temporality & Historicity) هایدگر از معلمان بزرگ تاریخ بوده است. به زعم وی، حیث زمانی و تاریخی از اوصاف بنیادین ساختار وجودی آدمی است(Existential Structure) . انسان عملا در یک زمان و مکان خاص به دنیا می آید و هیچ گریزی از آن ندارد. لکن تلقی خاص او از دازاین و اگزیستانس مانع از آن می گردد که به ورطه تاریخی گرایی بیانجامد. در تفکر هایدگر، اعتقاد به Historicity، ضرورتا به معنای اعتقاد به Historicism نمی باشد.به زعم هایدگر انسان علاوه بر Historicity به معنای وجود داشتن در یک شرایط تاریخی و مکانی خاص ، Transcendence (استعلاء) هم دارد. انسان بواسطه همین استعلاء می تواند با حافظ در قرن 8 ، هم دلی کند. این جمله کی یر که گور مقصود را براحتی می رساند:" می خواهم با مسیح هم زمان شوم." در حقیقت، تقلیل انسان به ساختار بسیار خطرناک است. کسانی که به استعلاء معتقدند، عملا به حقیقتی والاتر از تاریخ قائلند. چنانچه استعلاء وجود نمی داشت، عملا درک گذشته ممکن نبود و بواسطه همین استعلاء می باشد که پرسشهای بنیادین بین انسانها، مشترک است. متفکر دیگری که عملا امکان دیالوگ را میسر می داند، هانری کربن است. این متفکر با الهام از آراء هایدگر، قول به وجود فراتاریخ را مطرح می سازد. به عقیده وی، تمایز وجود شناسی هایدگر میان موجود و وجود ، مبنای تمیز تاریخ و فرا تاریخ است و این به روشنی نشان می دهد که تاریخیتی اصیل تر از تاریخ عمومی جهان یا تاریخ رویدادهای بیرونی وجود دارد. کربن برای بیان این تاریخ اصیل، تاریخی که بنیاد تاریخ بیرونی است، تعبیر فراتاریخیت(Meta Historicity) را مطرح می سازد. او می گوید:" میان تاریخیت و فرا تاریخیت ، همان رابطه ای برقرار است که میان امر وجودی (Ontologic) و امر موجودی(Ontic) مشاهده می شود. این تفکیک باعث می شود که بواسطه محرک بودن فراتاریخیت ، عملا در تاریخیت تاریخ، ادغام نشویم. در واقع، فرا تاریخیت ما را دعوت می کند تا از تاریخیت تاریخ بیرون رویم. زیرا اگر معنا و مفهومی در تاریخ وجود داشته باشد، به هیچ وجه در تاریخیت رویدادها و حوادث تاریخی نمی باشد؛ بلکه این معنا اساسا در فرا تاریخیت و ریشه های وجودی پنهانی و باطنی تاریخی قرار دارد.کربن ، از این فرا تاریخیت به تاریخ قدسی(Hierohistorie) نیز یاد می کند الهی 20شی قربونت برم

93/4/2::: 7:8 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >